مثالهای دیگر مالیاتهای متناسب شامل مالیات سرانه ، مالیات بر درآمد ناخالص و مالیات شغلی است
طرفداران مالیات های متناسب معتقدند که با تشویق مردم به کار بیشتر ، اقتصاد را تحریک می کنند زیرا برای درآمد بیشتر جریمه مالیاتی در نظر گرفته نشده است. آنها همچنین معتقدند که مشاغل به احتمال زیاد در سیستم مالیات مسطح بیشتر هزینه می کنند و سرمایه گذاری می کنند و دلار بیشتری به اقتصاد وارد می کنند
مالیات های مترقی
مشاوره مالیاتی های ارزیابی شده تحت یک سیستم پیشرو بر اساس میزان مالیات بر درآمد یک فرد تعیین می شود. آنها از یک برنامه تسریع کننده پیروی می کنند ، بنابراین افراد با درآمد بالا بیشتر از افراد کم درآمد پرداخت می کنند. نرخ مالیات همراه با بدهی مالیاتی ، با افزایش ثروت فرد افزایش می یابد. نتیجه کلی این است که افراد با درآمد بالاتر درصد بیشتری از مالیات و مالیات بیشتری را نسبت به درآمدزای کمتری پرداخت می کنند
هدف این نوع سیستم این است که افراد با درآمد بالاتر را بیش از افراد کم درآمد یا طبقه متوسط تحت تأثیر قرار دهد تا این فرض را داشته باشد که آنها توانایی پرداخت هزینه بیشتری را دارند.
مالیات بر درآمد فدرال ایالات متحده یک سیستم مالیاتی مترقی است. برنامه نرخ مالیات حاشیه ای آن نرخ مالیات بر درآمد بالاتر را برای افرادی که درآمد بیشتری دارند و نرخ مالیات بر درآمد پایین تری را برای افرادی که درآمد کمتری دارند تحمیل می کند. با افزایش درآمد مشمول مالیات ، فواصل زمانی نرخ افزایش می یابد. هر دلار که فرد کسب می کند ، او را در یک گروه یا گروه قرار می دهد و در نتیجه رسیدن نرخ دلار به آستانه جدید ، نرخ مالیات بالاتر می رود.
بخشی از آنچه مالیات بر درآمد فدرال ایالات متحده را پیشرو می کند ، کسر استاندارد است که به افراد اجازه می دهد از پرداخت مالیات بر قسمت اول درآمد سالانه خود اجتناب کنند. مبلغ کسر استاندارد برای همگام شدن با تورم سال به سال تغییر می کند. اگر این گزینه منجر به کسر کلی بیشتر شود ، مالیات دهندگان می توانند تقسیم بندی را به جای آن انتخاب کنند. بسیاری از آمریکایی های کم درآمد به دلیل کسر مالیات ، اصلاً مالیات بر درآمد فدرال نمی پردازند.
منبع:
مالیات چیست؟
مالیات پرداخت اجباری است که از اشخاص یا شرکت ها برای تأمین هزینه های انجام شده برای اعطای منافع مشترک به مردم یک کشور گرفته می شود.
از این تعریف دو جنبه مالیات حاصل می شود:
(1) مالیات پرداخت اجباری است و هیچ کس نمی تواند از پرداخت آن خودداری کند.
(2) درآمد حاصل از مالیات برای منافع مشترک یا اهداف عمومی دولت استفاده می شود. به عبارت دیگر ،مشاوره مالیاتی هیچ گونه quid pro quo مستقیمی در پرداخت مالیات وجود ندارد.
این بدان معناست که فردی نمی تواند انتظار داشته باشد یا تقاضا کند که دولت باید در ازای مالیات پرداخت شده توسط وی خدمات مشخصی به وی ارائه دهد. با این حال ، این بدان معنا نیست که دولت برای افرادی که از آنها مالیات می گیرد کاری انجام نمی دهد.
در حقیقت دولت پول مالیات را برای منافع عمومی یا عمومی همه مردم خرج می کند تا اینکه منافع خاصی را به یک مالیات دهنده خاص اختصاص دهد. به نقل از Taussig ، "ماهیت مالیات ، همانطور که دولت از سایر اتهامات متمایز می کند ، عدم وجود هرگونه quo pro quo مستقیم بین پرداخت کننده مالیات و مقامات عمومی است."
مالیات باید با دقت از هزینه جدا شود. هزینه همچنین پرداخت اجباری است که توسط شخصی انجام می شود که در ازای آن مزایا یا خدمات خاصی را از دولت دریافت می کند. با پرداخت هزینه در تلویزیون یا رادیو ، شخص از مزایای برنامه های پخش شده توسط دولت در تلویزیون یا رادیو بهره مند می شود. به همین ترتیب ، دانش آموزانی که هزینه تحصیل در مدارس و کالج ها را پرداخت می کنند ، از مزایای تدریس تنظیم شده توسط دولت برخوردار می شوند.
منبع:
https://forum.persiantools.com/members/%D8%A2%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%862000.451945/#about
مالیات کاهشی
در اقتصاد ، کاهش وزن (که به عنوان بار اضافی یا ناکارآمدی اختصاصی نیز شناخته می شود) از دست دادن بهره وری اقتصادی است که می تواند هنگامی اتفاق بیفتد که تعادل کالا یا خدمات بهینه از پارتو نباشد (تخصیص منابع در جایی که امکان بهبود وضعیت فردی وجود ندارد بدون اینکه حداقل یک نفر را بدتر کند). دلایل کاهش وزن می تواند شامل اقداماتی باشد که از دستیابی بازار به شرایط پاکسازی تعادل جلوگیری می کند (درصورتی که عرضه و تقاضا برابر باشد) و شامل مالیات یا یارانه و سقف یا کف قیمت های اجباری (از جمله حداقل دستمزد) است. از دست دادن وزن مرده به طور کلی می تواند به عنوان از دست دادن مازاد مصرف کننده ، تولید کننده یا هر دو باشد.
مثلث Harberger ، مالیات ها و از دست دادن وزن سنگین
مثلث هاربرگر ، که عموماً به آرنولد هاربرگر نسبت داده می شود ، به کاهش وزن سبک (که در نمودار عرضه و تقاضا اندازه گیری می شود) مربوط به مداخله دولت در یک بازار عالی است. این می تواند از طریق کف قیمت ، سقف ، مالیات ، تعرفه یا سهمیه رخ دهد. در مورد مالیات بر تهیه کننده کالا ، منحنی عرضه متناسب با مالیات به سمت داخل تغییر مسیر می دهد و منجر به سطح تسویه کالا در بازار می شود. در نتیجه ، قیمت کالا افزایش می یابد و مقدار موجود کاهش می یابد.
منطقه ای که با مثلث هاربرگر نشان داده می شود از تقاطع منحنی های عرضه و تقاضا بالاتر از تعادل بازار است که منجر به کاهش مازاد مصرف کننده و مازاد تولیدکننده نسبت به ارزش آنها قبل از وضع مالیات می شود. ضرر مازاد ، که با درآمد مالیاتی جبران نمی شود ، کاهش وزن است.
برخی از اقتصاددانان استدلال کرده اند که این مثلث ها تأثیر زیادی بر اقتصاد ندارند ، در حالی که برخی دیگر معتقدند که با چرخش روند رو به پایین می توانند روند اقتصادی دراز مدت را تحت تأثیر جدی قرار دهند و در دراز مدت زیان بزرگی ایجاد کنند
3. بر اساس روش ارزیابی
بر این اساس ، مالیات به دو نوع طبقه بندی می شود ، مانند:
> وظیفه خاص: مالیاتی که بر اساس واحد محصول تولید می شود به عنوان وظیفه خاص نامیده می شود. به عنوان مثال ، عوارض مالیات بر روی سیگارها بر اساس طول سیگارها اعمال می شود.
https://disqus.com/by/disqus_lzEeEg9Mnk/
> Ad-Valorem Tax: مالیاتی که بر اساس ارزش کالا دریافت می شود به عنوان Ad-Valorem Duty نامیده می شود. عموماً به صورت درصد بیان می شود.
4. بر اساس میزان وقوع و تأثیر مالیات ها:
قبل از بحث در مورد انواع مالیات در این اساس ، شما باید معنای دو اصطلاح مهم را درک کنید ، یعنی "Incidence" و "Impact" مالیات به شرح زیر است.
میزان بروز مالیات: میزان وقوع مالیات به معنای اولین بار مالیات است. بروز مالیات به کسی مربوط می شود که برای اولین بار مالیات از او گرفته شده است. بروز مالیات می تواند به شخص دیگری منتقل شود.
تأثیر مالیات: منظور از تأثیر مالیات ، بار نهایی / نهایی مالیات است. تأثیر مالیات بر عهده شخصی است که در نهایت بار مالیات را به دوش می کشد ، یعنی مصرف کننده.
بر اساس میزان وقوع و تأثیر مالیات ، مالیات می تواند "مالیات مستقیم" یا "مالیات غیر مستقیم" باشد
بر اساس میزان وقوع و تأثیر مالیات ها
> مالیاتهای مستقیم: افراد مستقیماً این مالیاتها را به دولتهای مربوطه پرداخت می کنند. در این حالت ، میزان بروز و تأثیر در یک فرد منفرد ، یعنی یک ارزیابی کننده قرار می گیرد. از بارزترین نمونه ها می توان به مالیات بر درآمد ، مالیات بر سود سرمایه ، مالیات شرکت ها ، مالیات بر دارایی و مالیات معاملات اوراق بهادار اشاره کرد.
https://taxguru.in/income-tax/meaning-types-tax.html
> مالیات های غیر مستقیم: این مالیات ها مستقیماً به دولتها پرداخت نمی شوند بلکه توسط واسطه هایی که محصولات و خدمات را می فروشند یا ترتیب می دهند ، دریافت می شود. در این حالت ، میزان بروز و تأثیر مالیات بر دو نفر متفاوت خواهد بود. GST (مالیات کالاها و خدمات) ، مالیات خدمات ، مالیات فروش ، اکتروای ، حقوق گمرکی ، مالیات بر ارزش افزوده و مالیات مالیات غیر مستقیم ، عوارض گمرکی از جمله نمونه های برجسته هستند